اس ام اس با برکت
دسامبر 6, 2009 9 دیدگاه
نمیدونم از کجا شروع کنم این ماجرا با یه اس م اس اشتباه شروع شد. 18/1/85 اصلا حال نداشتم که صدای موبایلم منو به خودم اورد . یه اس م اس امده بود . که اشتباه فرستاده شده بود. منم زنگ زدم ببینم این که اس م اس داده کی بوده. ولی جواب نمیداید . منم تصمیم گرفتم حالشو بگیرم. از شرکت از تلفون کارتی خلاصه هر تلفونی جلو دستم بود زنگ میزدم.این کار 3 روز تمام و بی وقفه ادامه داشت تا یه روز دیدم یکی از کارگرا داره گوشیمو میاره دیدم همون شمارس که زنگ میزنه منم تلافی کردم جواب ندادم کارگرم تعجب کرد و گفت مهندس ….. چرا جواب ندادی منم اخم کردم و اون رفت من ادم مهربونی هستم ولی تو محیط کار خیلی جدی هستم مشغول کار شدم که بازم گوشیم زنگ خورد همون بود اینبار جواب دادم وای چه صدای نازی بودگفت:سلام حال شما خوبهخیلی جدی گفتم مرسی شما البته ناگفته نمونه با شنیدن اون صدا حول کردم ولی باز این زبون به دادم رسید خودمو زدم به زبون ریختن گفت: نمیشناسی گفتم نه اخه دیشب یه چیز محکم خورد تو سرمبا ناراحتی گفت چی چیزیتون که نشدهخندیدم و گفتم درد بلای تو بود دیگه خندید و گفت با زبونی که تو داری باید چندتا دوست دختر داشته باشیمنم گفتم ممکنه که باز خندید و گفت اشتباه گرفتی من دختر خالشم خودش روش نمیشه حرف بزنهمنم گفتم یه چیز بکش روش تا بشه از حاضر جوابیم خوشش امد وگفت که مریم مشکله گفتاری داره و نمیتونه خوب حرف بزنهمنم به شانسم لعنت گفتمبا بی میلی با مریم حرف زدم و اون روز تموم شدمریم هر روز زنگ میزد منم با بی میلی باهاش هرف میزدم تا اینکه قرار شد من مریم وسارا دختر خالش همدیگرو ببینیم قرارمون پارک گیشا بود البته من کرجی هستمرفتم سر قرار و منتظر شدم من میخواستم مخ سارا رو بزنم و مریم رو بپیچونم چون پیش خودم سارا رو خوشکل و مریم رو بی ریخت تصور کردم اونا امدن وای برق از سرم پرید دوتا هولو یکی از یکی خوشکلتر ولی سارا تو خوشکلی یک صدم مریم هم نبود مریم خیلی خوشکل بود قدش 170 وزنش 65 ابروهای کمونی لب کشیده موهای مشکی و بلند و سینه هاش که نگو دیوونم کرد یه دختر کامل هیچی کم نداشت ولی سارا به زیبای صداش نبود